شعر عاشقانه
من زاده ی دامان غمم هیچ کسم نیست
جز اشک در این غمکده فریاد رسم نیست
ای درد بیازار مرا هرچه توانی
خوش باش که میمیرم و کس دادرسم نیست
من زاده ی دامان غمم هیچ کسم نیست
جز اشک در این غمکده فریاد رسم نیست
ای درد بیازار مرا هرچه توانی
خوش باش که میمیرم و کس دادرسم نیست